کیانیان از مهینترین ستونهای سازندهی فرهنگ ایران باستان هستند. بررسی سخنان اوستای کهن و جوان روشن میکند که کیانیان شاهانه بودهاند. وانگهی، افسانههای کاووس در میان کیانیان ویژگیهایی دارد که به گذشتهی پیشهندوایرانی میرسد. با واکاوی سخنان اوستایی و نوشتههای پارسی میانه در پی آنها میکوشیم تا افسانههای کاووس را از درون خاندان کیانی بیرون کشیم. نیز، به کنکاش این پنداشت میپردازیم که خاندن کی گشتاسپ چونان شاخهای کهین از خاندان کیانی بوده و از پی ایشان میآید. با این کنکاش و با نگاه به دو گونهی زبانی اوستای کهن و اوستای جوان، این گمان را پیش میبریم که در برابر خاندان کی گشتاسپ که به دوران اوستای کهن برمیگردد، خاندان کیانی را باید از دوران اوستای جوان بدانیم. بررسی ویژگیهای شاهانهی خاندان کیانی در اوستا بویژه کی خسرو جایگاه مهوری ایشان را در پیدایش میهن ایرانی برجسته میکند. نگاه به زمانهنگاری نموده در سخنان اوستایی و جایگاه خاندان کیانی بویژه کی خسرو ما را به این گمان رهنمون میکند که پیدایش پیرنگ زمانهنگاری اوستایی با ویژگیهای اندیشهپردازانهاش را باید برآمده از زمان ایشان بدانیم. به دیگر سخن، فراهم شدن سرزمینهای ایرانی در فرمان کی خسرو و پیروزی بر توران نقطهی واپسین رویایی خوبی و بدی در گذر زمان به مانند افسانهی پیروزی فریدون بر اژدهاک دیده شده است. در دوران پسا-اوستایی، کاووس که شاید چونان نامدهندهی افسانهای خاندان کیانی بوده در یاد ایرانیان به درون این خاندان فرورفته است. نیز، خاندان کی گشتاسپ را چونان شاخهای کهین در پی خاندان کیانی چونان شاهان ایران پنداشتهاند. بدینسان، پنداشت کیانیان چونان یک خاندان به هم پیوسته چنانکه در نوشتههای دوران اسلامی میبینیم برآمده از فرگشت پیوند زبانی ایرانیان است.